-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوری فتاد در فلک ای مه چه شستهای پرنور کن تو خیمه و خرگه چه شستهای
2 آگاه نیستند مگر این فسردگان از آتش تو ای بت آگه چه شستهای
3 آتش خوران ره به سر کوی منتظر با مردمان زیرک ابله چه شستهای
4 دل شیر بیشهست ولیکن سرش تویی دل لشکر حقست و تویی شه چه شستهای
5 ای جان تیزگوش تو بشنو هم از درون هم ره به توست بر سر هر ره چه شستهای
6 هین کز فراخنای دلت تا به عرش رفت هیهای وصل و خنده و قهقه چه شستهای
7 دی بامداد دامن جانم گرفت دل کان جان و دل رسید تو آوه چه شستهای
8 دولاب دولتست ز تبریز شمس دین درزن تو دستها و در این ره چه شستهای