سواری از ایرانشان ابن ابی الخیر کوش‌نامه 228

ایرانشان ابن ابی الخیر

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

ایرانشان ابن ابی الخیر

سواری که از چین فرستاده بود

1 سواری که از چین فرستاده بود به ایران و پندش بسی داده بود

2 بیامد، بیاورد یکسر نشان ز شاه و دلیران و گردنکشان

3 چنین گفت کان شهریار بلند ندارد سرِ رزم و رای گزند

4 به داد و دهش دل نهاده ست شاه پراگنده بر گرد گیتی سپاه

5 به ایران همه کشور آباد کرد جهان را پر از بخشش و داد کرد

6 به ایران زمین بر پراگند گنج تهی کرد گنج و بکاهید رنج

7 شب و روز دل بسته در کار مرد شکسته دلِ کین به آزار و درد

8 دل کوش از آن شادمان گشت و گفت که با اختر نیک بادی تو جُفت

عکس نوشته
کامنت
comment