- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بازآمدی که شمع دل افروزیم دگر کشتی و زنده کردی و می سوزیم دگر
2 چرخم بروز هجر تو صد جام زهر داد یارب مباد روزی ازین روزیم دگر
3 روزم چو روشن از رخت ای آفتاب مفکن زهجر خود بسیه روزیم دگر
4 چاک دلم بسوزن مژگان خویش دوز چشم از جمال خویش چه میدوزیم دگر
5 آسوده گشته بود دل من بکنج صبر چشم خوش تو کرد بد آموزیم دگر
6 از روز هجر شکوه چو اهلی نمی کنم شکر خدا که شمع شب افروزیم دگر
7 گو یاد کن از کشته هجران بسلامی در کلبدش بار دگر جان بسلام آر
8 اهلی است غلام تو چو شد پیر مرانش ای تازه جوان رحم بر این پیر غلام آر