- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سریر سلطنت عشق بر سر دار است از آن سبب سر این دار جای سردار است
2 به جان جملهٔ رندان مست کاین دل ما مدام در هوس دست بوس خمار است
3 بیا که سینهٔ ما مخزنیست پر اسرار اگر چنانکه تو را ذوق علم و اسرار است
4 سخن مگوی ز دستار و بگذر از سر آن هزار سر به یکی جو چه جای دستار است
5 برفت مرغ دل ما نیامدش خبری مگر به دام سر زلف او گرفتار است
6 به نور دیدهٔ او دیده چشم ما روشن ببین به نور جمالش که نور آن یار است
7 حباب اگر چه صداست از هزار جمله یکی به عین ما نظری کن ببین که انهار است
8 مکن به چشم حقارت نظر به مخلوقی که جمله فعل حکیم است و نیک در کار است
9 چو عارفان برو و شکر نعمة الله گو مباش منکر سید چه جای انکار است