1 شیریست درنده نفس سرکش که تراست گیر سیر بود ترا بر او حکم کجاست
2 چون گرسنه شد زروزه فرمانبر تست پس سیر مشو که سیری نفس خطاست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گر ساقی بدمست به خشم از بر ما رفت بدمستی و دیوانگی ازما به کجا رفت
2 دیوانه از اینیم که آن شوخ پری وش چشمی سوی ما کرد که عقل از سر ما رفت
1 یکره چو غنچه خنده زنان بین بسوی ما باشد که بشکفد گل دولت بروی ما
2 ای نوبهار جان مگر از ابر رحمتت رنگی برآورد چمن آرزوی ما
1 سرمه ره دردیده زان دارد که خاک پای اوست هرکه را باشد ادب درچشم مردم جای اوست
2 شاخ گل را با چنان حسنی که از گل حاصل است داغ حسرت بر دلش از قامت رعنای اوست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به