- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خامی سوی پالیز جان آمد که تا خربز خورد دیدی تو یا خود دید کس کاندر جهان خر بز خورد
2 ترونده پالیز جان هر گاو و خر را کی رسد زان میوههای نادره زیرک دل و گربز خورد
3 آن کس که در مغرب بود یابد خورش از اندلس وان کس که در مشرق بود او نعمت هرمز خورد
4 چون خدمت قیصر کند او راتبه قیصر خورد چون چاکر اربز بود از مطبخ اربز خورد
5 آن کو به غصب و دزدیی آهنگ پالیزی کند از داد و داور عاقبت اشکنجههای غز خورد
6 ترک آن بود کز بیم او دیه از خراج ایمن بود ترک آن نباشد کز طمع سیلی هر قنسز خورد
7 وان عقل پرمغزی که او در نوبهاری دررسد از پوستها فارغ شود کی غصه قندز خورد
8 صفراییی کز طبع بد از نار شیرین میرمد نار ترش خواهد ولی آن به که نار مز خورد
9 خامش نخواهد خورد خود این راحهای روح را آن کس که از جوع البقر ده مرده ماش و رز خورد