- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد امسال در این خرقه زنگار برآمد
2 آن ترک که آن سال به یغماش بدیدی آنست که امسال عرب وار برآمد
3 آن یار همانست اگر جامه دگر شد آن جامه به در کرد و دگربار برآمد
4 آن باده همانست اگر شیشه بدل شد بنگر که چه خوش بر سر خمار برآمد
5 ای قوم گمان برده که آن مشعلهها مرد آن مشعله زین روزن اسرار برآمد
6 این نیست تناسخ سخن وحدت محضست کز جوشش آن قلزم زخار برآمد
7 یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیست کآدم ز تک صلصل فخار برآمد
8 رومی پنهان گشت چو دوران حبش دید امروز در این لشکر جرار برآمد
9 گر شمس فروشد به غروب او نه فنا شد از برج دگر آن مه انوار برآمد
10 گفتار رها کن بنگر آینه عین کان شبهه و اشکال ز گفتار برآمد
11 شمس الحق تبریز رسیدست مگویید کز چرخ صفا آن مه اسرار برآمد