- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به زهر چشم دهی جان و دل فرحناک است چه دلبری تو که زهر از کف تو تریاک است
2 چه شد که جامه یوسف شد از زلیخا چاک هنوز جان زلیخا ز دست او چاک است
3 مباش همدم هرخس کز او بود جان بخش حیات خضر کز آلایش جنان پاک است
4 فرشته محرم دل نیست دیوره چه سگ است چو گل مجال ندارد چه جای خاشاک است
5 گرت هوای بلندیست میل پستی کن که پای خاک نشینان بر اوج افلاک است
6 درین چمن چه گل چشم بسته یی اهلی بزخم کشته غم بین که در دل چاک است