-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کسی که باده خورد بامداد زین ساقی خمار چشم خوشش بین و فهم کن باقی
2 به ناشتاب سعادت مرا رسید شتاب چنانک کعبه بیاید به نزد آفاقی
3 بیا حیات همه ساقیان بپیما زود شراب لعل خدایی خاص رواقی
4 هزار جام پر از زهر داده بود فراق رسید معدن تریاق و کرد تریاقی
5 بیا که دولت نو یافت از تو بخت جوان بیا که خلعت نو یافت از تو مشتاقی
6 چگونه خنده بپوشم انار خندانم نبات و قند نتاند نمود سماقی
7 تویی که جفت کنی هر یتیم را به مراد که هیچ جفت نداری به مکرمت طاقی
8 جهان لهو و لعب کودکانه باده دهد ز توست مستی بالغ که زفت سغراقی
9 به گرد خانه دل مرا غم همیگردد بکند دیده ماران زمرد راقی
10 برآ در آینه شو یا ز پیش چشمم دور که زنگ قیصر روم و عدو احداقی
11 نماید آینهام عکس روی و قانع نیست صور نماید و بخشد مزید براقی
12 از این گذر کن کامروز تا به شب عیش است خراب و مست دریدیم دلق زراقی
13 بریز بر سر و ریشش سبوی می امروز هر آنک دم زند از عقل و خوب اخلاقی
14 چراغ قصر جهان قیصر منست امروز به برق عارض رومی و چشم قفچاقی
15 به باد باده پراکنده گشت ابر سخن فرست باده بیابر را که رزاقی