کمال صنع الهی در آن جمال از اهلی شیرازی غزل 803

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

کمال صنع الهی در آن جمال بود

1 کمال صنع الهی در آن جمال بود که حسن و خال و خطش جمله بر کمال بود

2 کرا مجال چو پروانه وصل آن شمع است وگر مجال بود بودنش محال بود

3 به تیره بخت اجل گر چو برق برگذری سعادت ابدش رهنمای حال بود

4 بیک نظر که کند آفتاب محو شود غبار ظلمت اگر صدهزار سال بود

5 چو چنگ رشته جانم ز گوشمال گسست نوازشی بنما چند گوشمال بود

6 خیال لعل تو جان را بشهد جان پرورد حرام بادش اگر بی تو می حلال بود

7 بپوش شمع رخ ای نور دیده از اهلی که نور دیده او شمع این جمال بود

عکس نوشته
کامنت
comment