- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم که از سفهش بس سر انگشت گزیدیم
2 گر هیچ گریزی بگریز از هوس خویش زیرا همه رنج از هوس بیهده دیدیم
3 والله که مفری به جز از فر رخش نیست کاندر خضر و گلشن او می نگریدیم
4 هر روز که برخیزی رو پاک بشویی آن سوی دو ای دل که گه درد دویدیم
5 آن سوی که در ساعت دشوار دل خلق آید که خدایا همه محتاج و مریدیم
6 هر دانه که چیدیم هله دام بلا بود سوی تو پراشکسته و تن خسته پریدیم