رخت صبوری تمام سوخته از امیرخسرو دهلوی غزل 77

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

رخت صبوری تمام سوخته شد سینه را

1 رخت صبوری تمام سوخته شد سینه را شعله فروزان هنوز آتش دیرینه را

2 غم که مرا در دل است کس نکند باورم پیش که پاره کنم وای من این سینه را

3 رخ بنما بر مراد، گر نه به خون منی آب به سیری مده تشنه دیرینه را

4 توبه ز می کرده بود دل که تو ساقی شدی باز همان حال شد احمد پارینه را

5 من چو ز سر خواستم، چشم تو پیکار جست خنجر نو ده به دست ترک کهن کینه را

6 صوفی ما شد خراب دوش به یک بانگ چنگ پیش بریشم کشید خرقه پشمینه را

7 بر سر خسرو اگر طعنه زند هر کسی روی سیاه مراست عیب تو آیینه را

عکس نوشته
کامنت
comment