1 گذشت مجلس عیش و خمار می نرود بماند در دلم، این یادگار می نرود
2 شبی خراب شدم، نی ز می، ز ساقی خویش برفت آن شب و از سر خمار می نرود
3 چه وقت بود که آمد که هیچم از خاطر طریق آمدن آن سوار می نرود
4 چرا نمردم در زیر پای گلگونش هنوز از دلم این خارخار می نرود
5 همان زمان که برون شد، رقیب را گفتم که رفتنی دگر است، آن نگار می نرود
6 جفای ساقی ما را خبر که بیرون رفت که کس ز مجلس ما هوشیار می نرود
7 چنین بهاری و من هم به بوی او، چه کنم که این هوس ز نسیم بهار می نرود
8 ز گوش خسرو آن زخم چنگ و نای برفت دلی ز سینه فغانهای زار می نرود