- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مسافران که در این ره به کاروان رفتند عجب مدار که از فتنه در امان رفتند
2 دلا چو جان و جهان فانی اند اهل نظر به ترک جان بگرفتند و از جهان رفتند
3 از این منازل فانی به عزم شهر بقا قدم به راه نهادند و هم عنان رفتند
4 از آن ز غصّه دلِ غنچه تو به تو خون است که بلبلان خوش الحان ز بوستان رفتند
5 خیالیا چو رهِ رفتنی ست خیره مباش تو نیز سازِ سفر کن که همرهان رفتند