طوطیِ عقلم که دعویّ از خیالی بخارایی غزل 198

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

طوطیِ عقلم که دعویّ تکلّم می‌کند

1 طوطیِ عقلم که دعویّ تکلّم می‌کند چون دهانت نقش می‌بندد سخن گم می‌کند

2 از فریب غمزه دانستم که عین مردمی‌ست چشم مستت آنچه از شوخی به مردم می‌کند

3 گر ندارد از گُل روی تو رنگی از چه رو غنچه از شادی به زیر لب تبسّم می‌کند

4 ساقیا زآن رو ز دوران شاکرم کاو عاقبت خاک هستی مرا خشت سر خُم می‌کند

5 بی‌رخت آگه ز فریاد خیالی بلبل است کاو ز شوق رویِ گل با خود ترنّم می‌کند

عکس نوشته
کامنت
comment