1 هوای بوستان خوش گشت و باده لطف جان دارد کنون هر کس که جان دارد، هوای بوستان دارد
2 سحرگه بکر غنچه ها باده ها خورده ست در پرده همه سرخی رو بدهد گواهی، گر نهان دارد
3 کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟ که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد
4 ازان هر لحظه بینی تازه تر داغ دل لاله که بلبل روز تا شب ناله های عاشقان دارد
5 رها کن تا ترا بینم، گرم جان می رود، گو رو که مشغول جمالت کی سر تشویش جان دارد؟
6 زمان مستی ست، اکنون توبه از توبه بکن خسرو به کار امروز ساقی و می چون ارغوان دارد