خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

درد غم عشق را طبیب نباشد از خواجوی کرمانی غزل 315

غزل 315 ام از 1143 غزلیات

درد غم عشق را طبیب نباشد

1 درد غم عشق را طبیب نباشد مکتب عشاق را ادیب نباشد

2 کشور تحقیق را امیر نخیزد خطبهٔ توحید را خطیب نباشد

3 با نفحات نسیم باد بهاران در دم صبح احتیاج طیب نباشد

4 در گذر از عمر آنکه پیش محبان عمر گرامی به جز حبیب نباشد

5 ایکه مرا باز داری از سر کویش ترک چمن کار عندلیب نباشد

6 ساکن بتخانه‌ئی ز خرقه برون آی معتکف کعبه را صلیب نباشد

7 از تو به جور رقیب روی نتابم کشته غم را غم از رقیب نباشد

8 هر که غریبست و پای بند کمندت گر تو بتیغش زنی غریب نباشد

9 منکر خواجو مشو که هر که بمستی دعوی دانش کند لبیب نباشد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر درد غم عشق را طبیب نباشد

شاعر شعر درد غم عشق را طبیب نباشد چه کسی است ؟

شاعر شعر درد غم عشق را طبیب نباشد خواجوی کرمانی می باشد.

شعر درد غم عشق را طبیب نباشد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر درد غم عشق را طبیب نباشد چیست ؟

قالب شعر درد غم عشق را طبیب نباشد غزل است

مضمون اصلی شعر درد غم عشق را طبیب نباشد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر