جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1252

غزل 1252 ام از 6329 غزلیات

آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش

1 آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش بوک این همت ما جانب بستان کشدش

2 گر چه جان را نبود قوت این گستاخی آنک جان از مدد رحمت جانان کشدش

3 هر دم از یاد لبش جان لب خود می‌لیسد ور سقط می‌شنود از بن دندان کشدش

4 جانب محو و فنا رخت کشیدند مهان تا بقا لطف کند جانب ایشان کشدش

5 ای بسا جان که چو یعقوب همی زهر چشد تا که آن یوسف جان در شکرستان کشدش

6 هر کسی کو بتر از وی خرد فخر کند گر چه چون ماه بود چرخ به میزان کشدش

7 هر که در دیده عشاق شود مردمکی آن نظر زود سوی گوهر انسان کشدش

8 کافر زلف وی آن را که ز راهش ببرد کفر آید بر او جانب ایمان کشدش

9 شمس تبریز مرا عشق تو سرمست کند هر کی او باده کشد باده بدین سان کشدش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش

شاعر شعر آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش چه کسی است ؟

شاعر شعر آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش چیست ؟

قالب شعر آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش غزل است

مضمون اصلی شعر آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی