-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 آن که مه غاشیه زین چو غلامان کشدش بوک این همت ما جانب بستان کشدش
2 گر چه جان را نبود قوت این گستاخی آنک جان از مدد رحمت جانان کشدش
3 هر دم از یاد لبش جان لب خود میلیسد ور سقط میشنود از بن دندان کشدش
4 جانب محو و فنا رخت کشیدند مهان تا بقا لطف کند جانب ایشان کشدش
5 ای بسا جان که چو یعقوب همی زهر چشد تا که آن یوسف جان در شکرستان کشدش
6 هر کسی کو بتر از وی خرد فخر کند گر چه چون ماه بود چرخ به میزان کشدش
7 هر که در دیده عشاق شود مردمکی آن نظر زود سوی گوهر انسان کشدش
8 کافر زلف وی آن را که ز راهش ببرد کفر آید بر او جانب ایمان کشدش
9 شمس تبریز مرا عشق تو سرمست کند هر کی او باده کشد باده بدین سان کشدش