- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که روی تو حیات جان است دیده جایت شده جای آنست
2 ماه را از رخ چون خورشیدت در شب چاردهم نقصانست
3 سخن اندر لب تو دل ببرد دل چه باشد، سخن اندر جان است
4 بی لبت هر لب لعلی که گزم سنگ ریزه به ته دندانست
5 ناتوانم، که غمت با من کرد هر چه از جور و جفا بتوانست
6 سلک در گشت مرا ز آب دو چشم تار هر رشته که در دندانست
7 به گه گریه سواد چشمم تیره، گویی که شب بارانست
8 گفتیم غم مخور و آسان گیر این به گفتن، صنما، آسانست
9 دور از شعله آه خسرو! که دلش سوخته هجرانست