-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گهی کز خوان قسمت مفلسان را کام میبخشند نخست از رحمت خاصَش گناه عام میبخشند
2 عجب گنجیست دیوان خانهٔ رحمت تعالی الله که از وی کم نمیگردد اگر مادام میبخشند
3 گشا چون صبح چشم مهر و بنگر شیوهٔ روزی که از مه زنگیِ شب را چراغ شام میبخشند
4 چه باشد ساغری بخشند مخموران عصیان را از آن خم خانهٔ وصلت که جم را جام میبخشند
5 خیالی خویش را در باز تا خواند سگ کویت که رندان هرچه میبخشند بهر نام میبخشند