دماغ اهل فنا، از مکاره از واعظ قزوینی غزل 119

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

دماغ اهل فنا، از مکاره آزاد است

1 دماغ اهل فنا، از مکاره آزاد است چراغ مجلس تصویر، ایمن از باداست

2 دل شکسته، چه غم دارد از حوادث دهر؟ که بیم سیل کشد، خانه یی که آباد است!

3 بکن حذر ز ضعیفان، به زور خویش مناز همیشه طعمه زنگار، مغز فولاد است!

4 تلاش نام کنی، در جهان اثر بگذار نه بیستون، که نگینی بنام فریاد است!

5 چه سود ترک جهان، گر تعلقش برجاست نه بنده یی که گریزد ز خواجه آزاد است

6 فتاد رعشه بتن گر ترا ز رفتن عمر عجب مدار، که تن نخل و عمر تو باد است

7 صفای باطن مرد، از صفای ظاهر به چنانکه آینه سنگ، به ز فولاد است

8 غمی بغیر غم بندگی مخور واعظ که هرکه بنده او شد، ز هر غم آزاد است

عکس نوشته
کامنت
comment