-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بلبل خوش سرای شد مطرب مجلس چمن مطربهٔ سرای شد بلبل باغ انجمن
2 خادم عیشخانه کو تا بکشد چراغ را زانکه زبانه میزند شمع زمردین لگن
3 ساقی دلنواز گو داد صبوحیان بده مطرب نغمه ساز گو راه معاشران بزن
4 هر سحری که نسترن پرده ز رخ برافکند باد صبا ببوی گل رو بچمن نهد چو من
5 نیست مرا به جز بدن یک سر موی در میان نیست ترا به جز میان یک سر موی بر بدن
6 ای چو تن منت میان بلکه در آن میان گمان وی چو دل منت دهان بلکه در آن دهان سخن
7 هیچ ندید هر که او هیچ ندید از آن میان هیچ نگفت هر که او هیچ نگفت از آن دهن
8 روز جزا چو از لحد بر عرصاتم آورند خون جگر فرو چکد گر بفشاریم کفن
9 مرغ ببوی نسترن واله و مست میشود خواجو از آنکه سنبلش بوی دهد بنسترن