- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب رفت حریفکان کجایید شب تا برود شما بیایید
2 از لعل لبش شراب نوشید وز خنده او شکر بخایید
3 چون روز شود به هوشیاران زین باده نشانه وانمایید
4 در جیب شما چو دردمیدند عیسی زایید اگر بزایید
5 بی هشت بهشت و هفت دوزخ همچون مه چهارده برآیید
6 یک موی ز هفت و هشت گر هست این خلوت خاص را نشایید
7 مویی در چشم نیست اندک زنهار که سرمهای بسایید
8 چون چشم ز موی پاک گردد در عشق چو چشم پیشوایید
9 در عشق خدیو شمس تبریز انصاف که بیشما شمایید