1 شب گشت ولیک پیش اغیار روزست شب من از رخ یار
2 گر عالم جمله خار گیرد ماییم ز دوست غرق گلزار
3 گر گشت جهان خراب و معمور مستست دل و خراب دلدار
4 زیرا که خبر همه ملولیست این بیخبریست اصل اخبار
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آن خواجه را در کوی ما در گل فرورفتست پا با تو بگویم حال او برخوان اذا جاء القضا
2 جباروار و زفت او دامن کشان میرفت او تسخرکنان بر عاشقان بازیچه دیده عشق را
1 چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را میدان که دود گولخن هرگز نیاید بر سما
2 ور خود برآید بر سما کی تیره گردد آسمان کز دود آورد آسمان چندان لطیفی و ضیا
1 دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
2 در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
1 در هر فلکی مردمکی میبینم هر مردمکش را فلکی میبینم
2 ای احول اگر یکی دو میبینی تو بر عکس تو من دو را یکی میبینم
1 هله هش دار که در شهر دو سه طرارند که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند
2 دو سه رندند که هشیاردل و سرمستند که فلک را به یکی عربده در چرخ آرند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **