شبی که دررسد از جلال الدین محمد مولوی غزل 3086

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

شبی که دررسد از عشق پیک بیداری

1 شبی که دررسد از عشق پیک بیداری بگیرد از سر عشاق خواب بیزاری

2 ستاره سجده کند ماه و زهره حال آرد رها کن خرد و عقل سیر و رهواری

3 زهی شبی که چنان نجم در طلوع آید به روز روشن بدهد صفات ستاری

4 ز ابتدای جهان تا به انتهای جهان کسی ندید چنین بی‌هشی و هشیاری

5 تو خواه برجه و خواهی فروجه این نبود کی زهره دارد با آفتاب سیاری

6 طمع مدار که امشب بر تو آید خواب که برنشست به سیران خدیو بیداری

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر