-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب رحیل ز افغان خستگان مراحل مجال خواب نیابند ساکنان محامل
2 مکش زمام شتر ساربان که دلشدگان را کشیده است سر زلف دلبران بسلاسل
3 سرشک دیده که میرانم از پی تو مرانش چرا که شرط کریمان بود اجابت سائل
4 تنم مقیم مقامست و جان بمرحله عازم سرم ملازم بالین و دل بقافله مائل
5 به خامه هر که نویسد فراق نامهٔ ما را عجب که آتش نی در نیفتدش با نامل
6 نسیم روضهٔ خلدست یا شمیم احبا شعاع نور جبینست یا فروغ مشاعل
7 بسا که در غم عشق تو ابن مقلهٔ چشمم نوشت بر ورق زر بسیم ناب رسائل
8 سرم بنعل سمندت متوجست و تو فارغ دلم ببند کمندت مقیدست و تو غافل
9 اگرنه با تو نشینم مرا ز عشق چه باقی وگرنه روی تو بینم مرا ز دیده چه حاصل
10 زبان خامه قلم گشت در بیان جدائی نرفت قصه بپایان و رفت عمر بباطل
11 سزد که دست بشویند از آب چشم تو خواجو که هست آتش دل غالب و سرشک تو نازل