- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی که دلبرم از بام همچو ماه برآید ز جان سوخته ام صد هزار آه بر آید
2 به منزلی که گذشتی ز آب دیده ام، ای جان هزار لاله خونین ز خاک راه برآید
3 ز پرده چون به در آیی برای دیدن رویت هزار یوسف کنعان ز قعر چاه برآید
4 چه عشوه، و چه کرشمه، چه دلبریست که چشمت؟ همه به مردم مسکین بیگناه برآید
5 ز حال خسرو مسکین نظر دریغ مفرما که کار ما ز تو، ای جان، به یک نگاه برآید