گهی به پای تو جانم سرِ از خیالی بخارایی غزل 225

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

گهی به پای تو جانم سرِ نیاز کشید

1 گهی به پای تو جانم سرِ نیاز کشید که دست از هوس کار غیر باز کشید

2 دلم ز شیوهٔ چشمت ندید مردمی ئی به غیر از این که نیازی نمود و ناز کشید

3 متاع قلب مرا زآن نفس رواجی نیست که سوز عشق تو در بوتهٔ گداز کشید

4 غرض زیارت سر منزل حقیقت بود ریاضتی که دلم در ره مجاز کشید

5 خموش باش خیالیّ و قصّه کوته کن که از فسانهٔ زلفش سخن دراز کشید

عکس نوشته
کامنت
comment