خرقه رهن خانهٔ خمار دارد از خواجوی کرمانی غزل 31

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خرقه رهن خانهٔ خمار دارد پیر ما

1 خرقه رهن خانهٔ خمار دارد پیر ما ای همه رندان مرید پیر ساغر گیر ما

2 گر شدیم از باده بدنام جهان تدبیر چیست همچنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما

3 سرو را باشد سماع از نالهٔ دلسوز مرغ مرغ را باشد صداع از نالهٔ شبگیر ما

4 داوری پیش که شاید برد اگر بی موجبی خون درویشان بی طاقت بریزد میر ما

5 هم مگر لطف تو گردد عذر خواه بندگان ورنه معلومست کز حد میرود تقصیر ما

6 صید آن آهوی روبه باز صیاد توئیم ما شکار افتاده و شیر فلک نخجیر ما

7 تا دل دیوانه در زنجیر زلفت بسته‌ایم ای بسا عاقل که شد دیوانهٔ زنجیر ما

8 از خدنگ آه عالم سوز ما غافل مشو کز کمان نرم زخمش سخت باشد تیر ما

9 ره مده در خانقه خواجو کسی را کاین نفس با جوانان عشرتی دارد بخلوت پیر ما

عکس نوشته
کامنت
comment