1 ماه فرو رفت و آفتاب برآمد شاهد سرمست من ز خواب برآمد
2 نرگس مستانه چون ز خواب برانگیخت ولوله از جان شیخ و شاب برآمد
3 پیش جمالش ز رشک ماه فروشد وز شکن زلفش آفتاب برآمد
4 صبحدم از لاله چون گلاله برافشاند قرص مه از عنبرین حجاب برآمد
5 از شکن زلف روز پوش قمر ساش چشمهٔ خورشید شب نقاب برآمد
6 عکس رخش چون در آب چشم من افتاد بوی گل و نفحهٔ گلاب برآمد
7 مردم چشمم به آب نیل فرو شد کان خط نیلوفری ز آب برآمد
8 وقت صبوح از هوای مجلس عشاق زمزمهٔ نغمهٔ رباب برآمد
9 مجلسیانرا ز جام بادهٔ نوشین کام دل خسته از شراب برآمد
10 خواجو از آن جعد عنبرین چو سخن راند از نفسش بوی مشک ناب برآمد