1 آئینهٔ حضرت الهی تمثال جمال پادشاهی
2 دانندهٔ علم جمله اسماء واقف ز کمال ما کماهی
3 آوازهٔ آفتاب حسنش بگرفته ز ماه تا به ماهی
4 سلطان وجود روی بنمود در صورت مردم سپاهی
5 سید بگرفت ملک عالم بنشست به تخت دل بشاهی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آینه بردار تا ببینی در او جان و جانان خوش نشسته روبرو
2 جز یکی در جمله عالم هست نیست این دوئی پیدا شده از ما و تو
1 بنازم جان روح افزای سید بنازم صورت زیبای سید
2 همه اسرار او دارد کماهی بنازم آن دل دانای سید
1 نور تجلی او ساخت منور مرا صورت او شد پدید کرد مصور مرا
2 پیر خرابات عشق داد مرا جام می ساقی رندان خود کرد مقرر مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **