- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بحر رحمت آسمان مکرمت شه کامران خسروی کز برق شمشیرش دل شیر آب شد
2 آب و نانی داد سگان ری از فضل خویش تا گرسنه سیر و تشنه از کفش سیراب شد
3 اب او بی آبرویان را همی افزود آب زانکه دخلش سر بسر در کیسه میراب شد
4 وجه نانی هم بداعی دادکان را ناظرش خورد و چون قورباغه از تنبوشه در زیر آب شد