ای منور دیدهٔ از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1308

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

ای منور دیدهٔ مردم به نور روی تو

1 ای منور دیدهٔ مردم به نور روی تو عالمی آشفته چون باد صبا از بوی تو

2 عقل می خواهد که گردد گرد کوی تو ولی گرد اگر گردد نگردد هیچ گرد کوی تو

3 هر چه می بینم بود در چشم من آئینه ای می نماید در نظر نقش خیال روی تو

4 گر به کعبه می روم یا می روم در میکده واقفی بر حال من باشم به جستجوی تو

5 ما در این دریا به هر سوئی که کشتی می رود می رویم و رفتن ما نیست الا سوی تو

6 قیمت یک موی تو دنیی و عقبی کی دهد کی ستانم کی دهد یک تارئی از موی تو

7 زاهد مخمور باشد روز و شب در گفتگو سید سرمست ما دائم به گفتگوی تو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر