نشست شمع سحر ای چراغ از خواجوی کرمانی غزل 531

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

نشست شمع سحر ای چراغ مجلسیان خیز

1 نشست شمع سحر ای چراغ مجلسیان خیز بیار باده و بشنو نوای مرغ سحرخیز

2 سپیده نافه گشایست و باد غالیه افشان شراب مشک نسیمست و مشک غالیه آمیز

3 کنون که غنچه بخندید و باد صبح برآمد بگیر داد صبوحی ز بادهٔ طرب انگیز

4 چراغ مجلس مستان ز شمع چهره برافروز ز بهر نقل حریفان شکر ز پسته فرو ریز

5 مرا که خال تو فلفل فکنده است برآتش چرا ز غالیه دلبند می‌کنی و دلاویز

6 برون ز شکر شیرین سخن مگوی که فرهاد به نیم جو نخرد خسروی ملکت پرویز

7 بسوز مجمر و دود از دل عبیر برآور بساز بربط و آتش ز جان عود برانگیز

8 بگیر سلسلهٔ زلف دلبران سمن رخ برآر شور ز یاقوت شاهدان شکرریز

9 مرا مگوی که پرهیز کن ز میکده خواجو که مست عشق نداند حدیث توبه و پرهیز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر