1 آدم که بعشق محرم یار بود در احسن تقویم سزاوار بود
2 هر گه که بشهوت آید از عشق فرو در اسفل سافلین گرفتار بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 عشق جانان راحت جان من بیچاره است آتش دوزخ بهشت مرغ آتشخواره است
2 تا گل رویش شکفت آن سرو دل با کس نماند ور کسی دارد دلی چون غنچه هم صد پاره است
1 نقشبندی که کسان عاشق و مستند او را گو چنین ساز بتی تا بپرستند او را
2 زاهدان سنگ که بر شیشه میخواره زدند نه همان شیشه که دل نیز شکستند اورا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **