- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آرایش مجلس تویی، مجلس بیارا هر زمان نقل و شرابی زان دو لب پیش آر ما را هر زمان
2 زینسان که بر هر موی تو از نفس خود در غیرتم آنجا که گستاخی ست این باد صبا را هر زمان
3 چون عاشقانت را نماند از نقد هستی مایه ای تاراج سلطانی مکن مشت گدا را هر زمان
4 جان می رسد هر دم به لب، دانی که باری نیست آن جان تو، کافزون تر کنم نرخ بلا را هر زمان
5 چون از تو می آید بلا یک جانست، ور باشد دگر بر نار دستوری مده چشم وغا را هر زمان
6 ای سر، به زودی خاک شو، پیش در آن نازنین بو کز طفیل نازنین بوسیم پا را هر زمان
7 گر چه نیرزم از رهش گردی، تو، ای باد صبا می گو سلام چشم من، آن خاک پا را هر زمان
8 گر نیست باران کرم، سنگی ببار، ای آسمان تا چند باز آرم تهی دست دعا را هر زمان!
9 خسرو، اگر عاشق شدی از تیغ عذرش خواه بس تا چند آری بر زبان آن یک خطا را هر زمان