قرار زندگانی از جلال الدین محمد مولوی غزل 347

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

قرار زندگانی آن نگارست

1 قرار زندگانی آن نگارست کز او آن بی‌قراری برقرارست

2 مرا سودای تو دامن گرفته‌ست که این سودا نه آن سودای پارست

3 منم سوزان در آتش‌های نو نو مرا با یارکان اکنون چه کارست

4 همی‌نالد درون از بی‌قراری بدان ماند که آن جان نگارست

5 چو از یاری تو را جان خسته گردد نمی‌داند که اندر جانش خارست

6 تو در جویی و خارت می‌خراشد نمی‌دانی که خاری در سرا رست

7 گریزان شو از آن خار و به گل رو که شمس الدین تبریزی بهارست

عکس نوشته
کامنت
comment