نور روی او به چشم از شاه نعمت‌الله ولی غزل 672

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

نور روی او به چشم ما نمود

1 نور روی او به چشم ما نمود هر چه ما دیدیم غیر او نبود

2 گفتگوی ما خیالی بیش نیست خود سخن فرمود و هم او خود شنود

3 در حجاب عالمی درمانده ای آن چنان گیرش که عالم خود نبود

4 جود او داده به این و آن وجود ورنه بی جودش ندارد کس وجود

5 بر در میخانه مست افتاده ام سر به پای خم نهاده در سجود

6 آتش عشقش دلم در بر بسوخت عالمی خوشبو شده زین بوی عود

7 گر در غیری به ما دربسته شد نعمت الله خوش دری بر ما گشود

عکس نوشته
کامنت
comment