-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نور تجلی او ساخت منور مرا صورت او شد پدید کرد مصور مرا
2 پیر خرابات عشق داد مرا جام می ساقی رندان خود کرد مقرر مرا
3 عقل دمی دور شو از بر رندان عشق مستم و تو هشیار نیست تو در خور مرا
4 مجلس تو آن تو مجمع من آن من فکر پریشان تو را زلف معنبر مرا
5 عاشق و معشوق و عشق هر سه بر ما یکیست در دو جهان هست نیست جز یک دیگر مرا
6 ذات ز روی صفات گشته به من آشکار عشق برای ظهور ساخته مظهر مرا
7 بندهٔ هر سیدم سید هر بنده ام حکم خرابات داد خواجهٔ قنبر مرا