جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جانی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 693

غزل 693 ام از 6329 غزلیات

جانی که ز نور مصطفی زاد

1 جانی که ز نور مصطفی زاد با او تو مگو ز داد و بیداد

2 هرگز ماهی سباحت آموخت آزادی جست سرو آزاد

3 خاری که ز گلبن طرب رست گلزار به روی او شود شاد

4 دورست رواق‌های شادی از آتش و آب و خاک و از باد

5 زین چار بسیط چون چلیپا ترکیب موحدان برون باد

6 زان سو فلکیست نیک روشن زان سو ملکیست بسته مرصاد

7 کمتر بخشش دو چشم بخشد بینا و حکیم و تیز و استاد

8 با دیده جان چو واپس آیی در عالم آب و گل به ارشاد

9 بینی تو و دیگران نبینند هر سو نوری به رسم میلاد

10 در هر ابری هزار خورشید در هر ویران بهشت آباد

11 تختی بنهی به قصر مردان هم خیمه زنی به بام اوتاد

12 بویی ببری ز شمس تبریز کو را است ملک مطیع و منقاد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جانی که ز نور مصطفی زاد

شاعر شعر جانی که ز نور مصطفی زاد چه کسی است ؟

شاعر شعر جانی که ز نور مصطفی زاد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر جانی که ز نور مصطفی زاد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر جانی که ز نور مصطفی زاد چیست ؟

قالب شعر جانی که ز نور مصطفی زاد غزل است

مضمون اصلی شعر جانی که ز نور مصطفی زاد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر