جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

مرد از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 120

مثنوی معنوی 120 ام از 6329 دفتر ششم

مرد میراثی چو خورد و شد فقیر

1 مرد میراثی چو خورد و شد فقیر آمد اندر یا رب و گریه و نفیر

2 خود کی کوبد این در رحمت‌نثار که نیابد در اجابت صد بهار

3 خواب دید او هاتفی گفت او شنید که غنای تو به مصر آید پدید

4 رو به مصر آنجا شود کار تو راست کرد کدیت را قبول او مرتجاست

5 در فلان موضع یکی گنجی است زفت در پی آن بایدت تا مصر رفت

6 بی‌درنگی هین ز بغداد ای نژند رو به سوی مصر و منبت‌گاه قند

7 چون ز بغداد آمد او تا سوی مصر گرم شد پشتش چو دید او روی مصر

8 بر امید وعدهٔ هاتف که گنج یابد اندر مصر بهر دفع رنج

9 در فلان کوی و فلان موضع دفین هست گنجی سخت نادر بس گزین

10 لیک نفقه‌ش بیش و کم چیزی نماند خواست دقی بر عوام‌الناس راند

11 لیک شرم و همتش دامن گرفت خویش را در صبر افشردن گرفت

12 باز نفسش از مجاعت بر طپید ز انتجاع و خواستن چاره ندید

13 گفت شب بیرون روم من نرم نرم تا ز ظلمت نایدم در کدیه شرم

14 هم‌چو شبکوکی کنم شب ذکر و بانگ تا رسد از بامهاام نیم دانگ

15 اندرین اندیشه بیرون شد بکوی واندرین فکرت همی شد سو به سوی

16 یک زمان مانع همی‌شد شرم و جاه یک زمانی جوع می‌گفتش بخواه

17 پای پیش و پای پس تا ثلث شب که بخواهم یا بخسپم خشک‌لب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مرد میراثی چو خورد و شد فقیر

شاعر شعر مرد میراثی چو خورد و شد فقیر چه کسی است ؟

شاعر شعر مرد میراثی چو خورد و شد فقیر جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر مرد میراثی چو خورد و شد فقیر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر مرد میراثی چو خورد و شد فقیر چیست ؟

قالب شعر مرد میراثی چو خورد و شد فقیر مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر مرد میراثی چو خورد و شد فقیر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر