- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دادگر شاها پس از پنجاه سالی پادشاهی از سریر خود چرا بی موجبی کردی جدائی
2 شاه ما بودی نه بالله ماه ما بودی ازیرا بی چراغت ملک ایران را نباشد روشنائی
3 چند کرت گرد گیتی گشتی و باز آمدی خوش این سفر شاها کجا رفتی که دیگر می نیائی
4 می ندانم در کجا رفتی و چون آهنگ کردی آنقدر دانم که اندر ظل عرش کبریائی
5 سایه حق بودی و اندر جوارش جا گرفتی زانکه دایم سایه را با ذات باشد آشنائی
6 سالها خدمت به دین مصطفی کردی و اینک در صف فردوس شادان از وجود مصطفائی
7 شهد می دانستمت ای نعمت دنیا ولیکن آزمودم دیدمت یکسر شرنگ جان گزائی
8 ناصرالدین شه انارالله برهانه جهان را کرد بدرود ای فلک با او نپائی با که پائی
9 دانم ای گل از فروغ ماه نو با آب و رنگی دانم ای بلبل بشکر شاه نودستان سرائی
10 با همه پژمردگی ها کآمد از ایام بر تو بار دیگر زین بهار ای باغ دولت با صفائی