آن بت که قبله دل عشاق روی از اهلی شیرازی غزل 242

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

آن بت که قبله دل عشاق روی اوست

1 آن بت که قبله دل عشاق روی اوست هرجا که هست روی دل ما بسوی اوست

2 ای دل چراغ دیده تاریک بر فروز تا خانه روشن از اثر شمع روی اوست

3 من خاک کوی او نفروشم بآب خضر سرچشمه حیات هم از خاک کوی اوست

4 چون هرکه هست آرزویی دارد از جهان دل را گناه چیست گرش آرزوی اوست

5 بی روی و موی او نه شبم خوش نه روزهم چون روز و شب مراد دلم روی و موی اوست

6 یعقوب نور دیده دهد بوی یوسفش وین نور دیده زندگی ما ببوی اوست

7 اهلی حیات وصل کند جستجو چو خضر مقصود ازین حیات همین جستجوی اوست

عکس نوشته
کامنت
comment