- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امید وصالت فرح جان حزین بود نومید شد آخر زتو امید نه این بود
2 با اهل نظر چرخ فلک بر سر کین است امروز چنین نیست که تا بود چنین بود
3 در عشق تو رسوای جهان شد بملامت گر رند خرابات و گر گوشه نشین بود
4 تیغ تو مرا بست لب از شکر و شکایت وز درد سر ما همه مقصود همین بود
5 در زیر زمین کار شهیدان محبت زاریست همان گونه که در روی زمین بود
6 المنه لله که کس از راز من و تو آگاه نشد گر همه جبریل امین بود
7 محروم شد از صید وصالت دل اهلی مسکین چکند چشم حسودش بکمین بود