امید وصالت فرح جان حزین از اهلی شیرازی غزل 583

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

امید وصالت فرح جان حزین بود

1 امید وصالت فرح جان حزین بود نومید شد آخر زتو امید نه این بود

2 با اهل نظر چرخ فلک بر سر کین است امروز چنین نیست که تا بود چنین بود

3 در عشق تو رسوای جهان شد بملامت گر رند خرابات و گر گوشه نشین بود

4 تیغ تو مرا بست لب از شکر و شکایت وز درد سر ما همه مقصود همین بود

5 در زیر زمین کار شهیدان محبت زاریست همان گونه که در روی زمین بود

6 المنه لله که کس از راز من و تو آگاه نشد گر همه جبریل امین بود

7 محروم شد از صید وصالت دل اهلی مسکین چکند چشم حسودش بکمین بود

عکس نوشته
کامنت
comment