فازن از جلال الدین محمد مولوی مثنوی معنوی 135

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

فازن بالحرة پی این شد مثل

1 فازن بالحرة پی این شد مثل فاسرق الدرة بدین شد منتقل

2 بنده سوی خواجه شد او ماند زار بوی گل شد سوی گل او ماند خار

3 او بمانده دور از مطلوب خویش سعی ضایع رنج باطل پای ریش

4 همچو صیادی که گیرد سایه‌ای سایه کی گردد ورا سرمایه‌ای

5 سایهٔ مرغی گرفته مرد سخت مرغ حیران گشته بر شاخ درخت

6 کین مدمغ بر کی می‌خندد عجب اینت باطل اینت پوسیده سبب

7 ور تو گویی جزو پیوستهٔ کلست خار می‌خور خار مقرون گلست

8 جز ز یک رو نیست پیوسته به کل ورنه خود باطل بدی بعث رسل

9 چون رسولان از پی پیوستنند پس چه پیوندندشان چون یک تنند

10 این سخن پایان ندارد ای غلام روز بیگه شد حکایت کن تمام

عکس نوشته
کامنت
comment