-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاران ز خودستایی، پیوسته در خروشند جنس هنر ندارد، زان روی خود فروشند
2 گیتی دهان افعی است، خلق زمانه دندان بر جان خلق نیشند، در کام خویش نوشند
3 افسرده آتش مهر، کانون سینه ها را یاران عجب نباشد با یکدگر نجوشند
4 زین دوستان عجب نیست، گویند اگر بد ما هستند بس تنک، زان عیب کس نپوشند!
5 هر سوز حرف دنیا، از بسکه قیل و قالست از حرف حق، چو واعظ، گویندگان خموشند