-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل به دست زلف دلبر اوفتاد بی تکلف خوب در خور اوفتاد
2 در خرابات مغان مستانه رفت غرقه خود را دید خوشتر اوفتاد
3 بر در میخانه با ساقی نشست پای او بوسید و بر سر او فتاد
4 بارها دل در شراب افتاده بود توبه را بشکست و دیگر اوفتاد
5 از سر هر دو جهان برخواستند بر سر کویش کسی گر اوفتاد
6 آفتاب او به ما ظاهر چو شد ماه ما از جمله انور اوفتاد
7 نعمت الله بازسازی خوش نواخت غلغلی در هفت کشور اوفتاد