- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلی که نرگس مستش به ناز بستاند کراست زهره کز آن حیله ساز بستاند
2 زهی نواله شیرین دهان آن کس را که چاشنی خود ازان لب به گاز بستاند
3 ببرد جانم و ای کاشکی که ندهد باز نداد بوسه و یارب که باز بستاند
4 خوشا جوانی و مستی من دران ساعت که من پیاله دهم، او به ناز بستاند
5 خیال برد صلاح مرا که روزی او مرا ز خویشتن اندر نماز بستاند
6 بر آستانش برم آب دیده را به نیاز مگر که تحفه اهل نیاز بستاند
7 کسی که دل ز خم زلف او برون آرد کبوتری ست که از چنگ باز بستاند
8 دلم فروشد صد جان که تار مویش را ز بهر مایه عمر دراز بستاند
9 قوی دلی که به معشوق او سپر سازد نکو دلی که ز محمود ایاز بستاند
10 بسوخت خسرو و در آتش غمت بگداخت مراد از تو به سوز و گداز بستاند