1 ای دل ز جهان ، جهان گذر کن در عالم عاشقی سفر کن
2 از خلوت صومعه برون آی در گوشهٔ میکده مقر کن
3 در بحر محیط حال حل شو دامن چو صدف پر از گهر کن
4 مستانه در آی درخرابات یاران حریف را خبر کن
5 از خانقه وجود و صورت جز معنی عشق او به در کن
6 بگذر ز حدیث دی و فردا امروز صفات خود دگر کن
7 خواهی که خدای را ببینی در چهرهٔ سیدم نظر کن