- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اهل دل را از لب شیرین جانان چاره نیست طوطی خوش نغمه را از شکرستان چاره نیست
2 گر دلم نشکیبد از دیدار مه رویان رواست ذره را از طلعت خورشید رخشان چاره نیست
3 صبحدم چون گل بشکر خنده بگشاید دهن از خروش و نالهٔ مرغ سحرخوان چاره نیست
4 تا تودر چشمی مرا از گریه خالی نیست چشم ماه چون در برج آبی شد ز باران چاره نیست
5 رشتهٔ دندانت از چشمم نمیگردد جدا لؤلؤ شهوار را از بحر عمان چاره نیست
6 از دل تنگم کجا بیرون توانی رفت از آنک گنج لطفی گنج را در کنج ویران چاره نیست
7 دور گردون چون مخالف میشود عشاق را در عراق ار راست گوئی از سپاهان چاره نیست
8 مردم از اندوه از کرمان نمییابم خلاص ای عزیزان هر که مرد او را ز کرمان چاره نیست
9 خواجو ار درظلمت شب باده نوشد گو بنوش خضر را در تیرگی از آب حیوان چاره نیست